قلب شهریار
برای شهریار رومی
من فکر میکنم اگر این قراره یک دفتر خاطرات باشه من تازه نوشتم بنام خدا ,به عنوان کسی که شعر رو به نحو احسند تونست اون مطلب رو به شنونده اش برسونه حداقل اینکه اگر از نظر کار هنری بخوایم حساب کنیم اگر مثمر ثمر نبوده حداقل مضر نبوده برای جامعه هنری .جاودانه بودن یک کار ..موندن یک کار من فکر میکنم اصلی ترین مسئله اش شعرش است وکارهای جاودانه کارهایی بودن که از نظر شعر بسیار غنی بودن .لازمه این کار میدونم که بدونی در جامعه هنری چی میگذره . برای تمرین صدا ویک سری کارهای سولفژ دوست دارم در ماشین انجام بدم . تا هشت نه سالگی تهران بودم وبعد به سوئد وچند سالی سوئد بودم وبعد به امریکا اومدم و در فلوریدا زندگی کردم در تگزاس ودر میشیگان ودر نیویورک زندگی کردم وامروز هم در کالیفرنیا زندگی میکنم . باید از ایشون تشکر کنم من حقیقتا نمیدونستم تازمانیکه سیل ایمیل ها جاری شد که برای چی شهریار خانم گوگوش این شعر رو خوندن من فکر میکنم کردیت بزرگی به من بود که خانم گوگوش این شعر رو خوندن این شعر شعر شهریار قنبری بود که من در البوم اول خریداری کرده بودم وگویا ایشون دوست داشتن که این شعر رو بخونن وتنها چیزی که میدونم اینکه این کار اجرا شد واگه به دلیل ایمیل ها نبود نمی دونستم که این کار باز سازی شده .از سن نه ده سالگی شروع کردم به نواختن پیانو و از 14 ,15 سالگی که یکمی خجالتم ریخت خوندم ویکی از بزرگترین الگوهای من کریس دی برگ که من واقعا کارها شو دوست دارم هم ار نظر شعر وهم از نظر ملودی و زنده یاد فریدون فروغی که از استایل وطریقه خوندنش واقعا لذت میبرم . انگیزه من برای خوندن در وحله اول عشق وعلاقه به موسقی ودوم حمایت عزیران ودیدنشون در کنسرت ها که با شعر وآهنگ ها زندگی کردن وگرفتن ایمل های عزیزان.
| www . night Skin . ir |

